این جلسه راجع به استدلال قیاسی که نوع دوم استدلال هست صحبت میکنیم. خب ما یه مقدمه ای از استدلال قیاسی رو توی جلسات قبل معرفی کردیم و گفتیم که این استدلال، شبیه یک «ماشینِ تولید حرفِ درست» کار میکنه. یعنی وقتی که توش گزاره‌های درست وارد کنید، این استدلال شبیه یه ماشین میچرخه و تحلیل میکنه و از توش نتیجه قطعاً درست خارج میشه. اینجا دیگه بحث احتمال درست بودن مطرح نیست شبیه استدلال استقرایی. چون خیلی مکانیکی ه و الگوهای ثابتی داره، نتایج قطعا درست خواهندبود.

خب طبیعیه که این ماشین یکسری از یک سری از ورودی ها با مشخصات و تناسب های خاصی رو می تونه بپذیره و هر چیزی که توش ریخته میشه لزوما قرار نیست که منجر به پاسخگویی و نتیجه بشه. در ادامه بیشتر توضیح میدیم که استدلال قیاسی راجع به چه چیزهایی عمل میکنه و چه نتایجی رو میتونه ارائه بده.

یه توضیحی هم بدیم قبلش. که در کل استدلال هایی که معرفی میشن و به طور خاص استدلال قیاسی که شاید یه خرده قیافه پیچیده تری داشته باشه، در واقع چیزهاییه که ما به صورت مادرزادی بهش مسلط هستیم و انجامش میدیم. یعنی این هایی که توضیح میدیم بیشتر از اینکه جنبه آموزش و یادگیری داشته باشه، از جنس مرور و یادآوری کارهاییه که به طور طبیعی انجامش میدیم.

خب حالا ببینیم که استدلال قیاسی چه انواعی داره. دو نوع اصلی وجود داره برای استدلال قیاسی. یکی بهش میگن قیاس اقترانی و اون یکی اسمش قیاس استثنائی ه. از قیاس اقترانی شروع میکنم. ویژگی اصلی و وجه تمایز این نوع استدلال با استدلال استقرایی اینه که این از کل به جز حرکت میکنه. یعنی بخشی از اطلاعاتی که گزاره های ورودی به ما میدن رو حذف میکنه و دور میریزه. مصداقی تر و جزئی تر از گزاره های اولیه نتیجه گیری میکنه.

قیاس اقترانی نوع اول

خب گفتیم که قیاس یه ماشین تولید حرف درسته که باید بهش گزاره درست وارد کنیم. حالا بیاین اول بگیم این ماشین چجوری جمله هایی رو به عنوان ورودی قبول میکنه. این جمله رو در نظر بگیرید: «همه کارگران پرتلاش هستند». این یه جمله خبری ه که داره میگه تمام اعضای یه جمع یه صفتی رو دارن. فرض کنید که این دایره جمع همه کسایی باشه که پرتلاش هستند توی دنیا. و این مربع کارگران باشند. این جمله خبری داره میگه که مربع داخل دایره قرار میگیره، یعنی همه اعضای جامعه کارگران پرتلاش هستند.

دقت کنید اینکه ما یه خبری در مورد «همه» اعضای یه جامعه دادیم، به ما کمک کرد که بتونیم بگیم کل مربع توی کل دایره جا میگیره. به علاوه ما در مورد داشتن یه ویژگی و صفت صحبت کردیم، نه عدم برخورداری از اون ویژگی. خب حالا میتونیم بگیم این جور جملات، یعنی جملات خبری، که راجع به همه اعضای یه جامعه میگن که یه ویژگی ای وجود داره، میتونن یکی از ورودی های دستگاه استدلال اقترانی باشن.

حالا این جمله رو در نظر بگیرید: «بعضی از کارگران کچل هستند». این هم یه جمله خبری ه که راجع به «بعضی» از اعضای جامعه کارگران یه ویژگی ای رو میگه که وجود داره. در این صورت لوزی که صفت کچل بودنه، رو میشه گفت که با دایره تقاطع داره. دقت کنید که ممکنه افراد کچلی باشن که کارگر نباشن یا پرتلاش نباشن، ولی براساس این گزاره خبری حتما یه سری از کچل ها هستن که کارگر باشن.

حالا صحبت اینه که یه نوعی از استدلال قیاسی اقترانی، میاد به رابطه بین کچل بودن و پرتلاش بودن توجه میکنه و براساس این نمودار، میگه پس حتما «بعضی از پرتلاش ها کچل هستند». چون بعضی از اعضای داخل لوزی، داخل دایره هم قرار دارند.

یه بار دیگه مرور کنیم: ما دو تا گزاره درست وارد دستگاه قیاس اقترانی کردیم. یکی در مورد «همه» اعضای یه جمعی (کارگران) میگفت که از یه صفت 1 (مثلا پرتلاش بودن) برخوردارند و دیگری میگفت که «بعضی» از اعضای این جمع(کارگران) میگفت که از صفت 2 (مثلا کچل بودن) برخوردارن. در این صورت قیاس اقترانی میاد در مورد اون دو صفت صحبت میکنه و این گزاره درست رو تولید میکنه که «بعضی از کسایی که صفت 1 رو دارن صفت 2 رو هم دارن».

دقت کنید که این جا فرقی نمیکرد که بگیم «بعضی از کارگرها کچل هستند» یا «بعضی از کچل ها کارگر هستند». نتیجه باز هم همین بود.

روی تصویر اگه بخوایم چند تا مثال دیگه بزنیم اینطوری میشه:

«همه گیاهان موجودات زنده هستند»/ گیاه: مربع/ موجودات زنده: دایره

«بعضی گیاهان در آپارتمان بهتر زندگی می کنند»/ زندگی در آپارتمان: لوزی

نتیجه: «بعضی موجودات زنده در آپارتمان بهتر زندگی میکنند»

 

«همه بانک ها پردرآمد هستند»/ بانک: مربع/ پردرآمد بودن: دایره

«بعضی بانک ها وام های کلان می دهند»/ ارائه وام کلان: لوزی

نتیجه: «بعضی پردرآمدها، وام های کلان می دهند»

 

«وام گرفتن همیشه استرس زاست»/ وام گرفتن: مربع/ استرس زا بودن: دایره

«بعضی وام های باعث ایجاد سود خوبی می شوند»/ ایجاد سود خوب: لوزی

نتیجه: «بعضی مسائل استرس زا، باعث ایجاد سود خوبی می شوند»

قیاس اقترانی نوع دوم

خب اینی که مرور کردیم یه مدل از قیاس اقترانی بود. بریم سراغ مدل بعدی. گزاره اولی که گفتیم رو در نظر بگیرید: «همه کارگران پرتلاش هستند». حالا این دفعه بیایم راجع به پرتلاش ها صحبت کنیم. مثلا «همه پرتلاش ها خوب از وقتشان استفاده می کنند». این هم یه جمله خبریه که داره راجع به پرتلاش ها میگه که یه ویژگی برقرار هستش. خب معنی این جمله چیه؟ اینکه اگه بیضی به معنی استفاده درست از وقت باشه، تمام دایره در بیضی جا میگیره.

حالا صحبت اینه که یه نوعی از استدلال قیاسی اقترانی، میاد به رابطه بین کارگر بودن و استفاده خوب از وقت توجه میکنه و براساس این نمودار، میگه پس حتما «همه کارگرها از وقتشان خوب استفاده میکنند». چون همه اعضای داخل مربع، داخل بیضی هم قرار دارند.

یه بار دیگه مرور کنیم: ما دو تا گزاره درست وارد دستگاه قیاس اقترانی کردیم. یکی در مورد «همه» اعضای یه جمعی (کارگران) میگفت که از یه صفت 1 (مثلا پرتلاش بودن) برخوردارند و دیگری میگفت که «همه» افراد دارای صفت 1 (پر تلاش) از صفت 2 (استفاده خوب از وقت) هم برخوردارن. در این صورت قیاس اقترانی میاد در مورد رابطه بین اون جامعه اولیه و صفت دوم صحبت میکنه و این گزاره درست رو تولید میکنه که «همه کسایی که در جامعه اولیه هستند، صفت 2 رو دارن».

روی تصویر اگه بخوایم چند تا مثال دیگه بزنیم اینطوری میشه:

«همه افراد کم تحرک چاق می شوند»/ کم تحرکی: مربع/ چاق شدن: دایره

«افراد چاق در معرض ابتلا به بیماری قلبی هستند»/ در معرض ابتلا به بیماری قلبی بودن: بیضی

نتیجه: «همه افراد کم تحرک در معرض ابتلا به بیماری قلبی هستند»

 

«همه بانک ها وام کم بهره می دهند»/ بانک: مربع/ ارائه وام کم بهره: دایره

«وام کم بهره باعث افزایش تورم می شود»/ افزایش تورم: بیضی

نتیجه: «همه بانک ها باعث افزایش تورم می شوند»

 

«همه گیاهان موجودات زنده هستند»/ گیاه: مربع/ موجودات زنده: دایره

«هیچ یک از موجودات زنده روی اورانوس نیستند»/ روی اورانوس نبودن: بیضی

نتیجه: «هیچ یک از موجودات زنده روی اورانوس نیستند»

میبینید که فرقی نمیکنه گزاره دومی که به کار میبریم مثبت باشه یا منفی. مثلا بگن همه یه ویژگی ای رو دارن یا بگه هیچ کس اون ویژگی رو نداره. مهم اینه که راجع به همه باشه.

خب بحث قیاس اقترانی تموم شد. برای جمع بندی این رو بگیم که این قیاس همونطور که تو مثال ها دیدید و تا حالا هم حتما زیاد باهاش مواجه شده بودین، کاربرد بسیار زیادی تو زندگی روزمره داره. استفاده از این نمودارهای تصویری که مثال هاش رو مرور کردیم، معمولا همیشه برای درک بهتر این نمونه استدلال ها کمک میکنه و باعث میشه یه وقت گیج نشیم یا تحت تاثیر فریب رسانه ها و حرف های مسئولین قرار نگیریم.

حالا بریم سراغ نوع دیگه ای از استدلال قیاسی. مثلا ما میگیم که «وجود مازاد نقدینگی و چاپ بی‌رویه پول، باعث ایجاد تورم میشه». بعد میگیم که «در ایران مازاد نقدینگی و چاپ بی رویه پول وجود داره». از این نتیجه میگیریم که «در ایران تورم ایجاد میشود». به این نوع استدلال میگن قیاس استثنایی.

دوباره یاد ماشین استدلال قیاسی بیفتیم. ببینیم چی وارد ماشین کردیم و چی بهمون داد. ما گفتیم که «وجود مازاد نقدینگی و چاپ بی‌رویه پول، باعث ایجاد تورم میشه». این جمله رو اینجوری هم میشه خوند: «اگر مازاد نقدینگی و چاپ چول وجود داشته باشد، آنگاه تورم ایجاد خواهدشد». جمله هایی رو که به صورت «اگر... آنگاه...» میتونیم بگیم رو بهشون میگن جملات شرطی. یعنی یه چیزی با یه شرطی که بیان میشه محقق خواهدشد. خب پس یه ورودی این ماشین شد جمله شرطی.

مثل استدلال، این جا هم به جمله اولیه که قبلش اگر میاد میگیم «مقدم» و به جمله دومیه که قبلش آنگاه میاد میگیم «تالی». یعنی: اگر مقدم، آنگاه تالی.

چیز دیگه ای که تو ماشین ریختیم، این بود که گفتیم مقدم صحیح است. بهش میگن صحت مقدم یا وضع مقدم. فرقی نمیکنه که ما بگیم مقدم در مورد یک کشور صحیح هست یا در مورد 10 تا کشور یا همه کشورها. ماشین برای همه این ورودی ها درست کار میکنه و نتیجه رو برای هر چی واردش کنیم ارائه میده. نتیجه همون صحت تالی یا وضع تالی ه. هر چی که مقدم براش درست باشه، تالی هم براش درست میشه. یک کشور یا ده تا فرقی نداره.

بگذارید چن تا مثال دیگه بزنیم:

«اگر باران بیاید، زمین خیس می شود»: جمله شرطی

«باران آمد»: وضع مقدم

نتیجه: «زمین خیس شد»: وضع تالی

«گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی»: جمله شرطی

«صبر کردی»: وضع مقدم

نتیجه: «ز غوره حلوا ساختی»: وضع تالی

اما این تنها حالت استفاده از قیاس استثنائی نیست. حالتی رو فرض کنید که مقدم تنها شرط تحقق تالی باشه. مثلا «گندم از گندم بروید، جو ز جو». یعنی تنها راهی که شما جو برداشت کنید اینه که جو بکارید و لاغیر. در این صورت اگر برنج برداشت کنید، حتما جو نکاشته بودید.

منظور اینه که اگه مقدم تنها شرط تحقق تالی باشه و تالی در هیچ صورت دیگه ای قابل تحقق نباشه، در این صورت اگه تالی نفی بشه و انجام نشده باشه، نتیجه میگیریم که پس حتما مقدم محقق نشده.