49. سوگیری لجاجت
خطای دیگر سوگیری لجاجت یا مقاومت است. ممکن است ما به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه برای اینکه ثابت کنیم دیگران روی ما تسلطی ندارند تصمیم هایی بگیریم که درست نیستند. این بسیاری اوقات در خانواده ها اتفاق میافتد. مثلا یک عضو خانواده برای اینکه ثابت کند تصمیم با خودش است، خریدی را انجام میدهد که برخلاف توصیه دیگران است، حتی اگر خودش هم از آن راضی نباشد.
به وضوح هر چه سن افراد بالاتر میرود و پخته تر میشوند این سوگیری باید کاهش پیدا کند و تصمیم های عقلایی تر، مستقل از اینکه از طرف کسی توصیه شدند یا نه، جای خودشان را به تصمیم های واکنشی دهند.
50. اعطای مجوز کار نادرست به خود.
خطای دیگر به اعطای مجوز کار نادرست به خود معروف است. در این خطا شما به عنوان جایزه کارهای خوبی که انجام دادید، به خودتان اجازه میدهید که کارهای بد بکنید. مثلا چون این ماه پس انداز کردهاید، آخر ماه به یک رستوران گران میروید و کلی بریز و بپاش میکنید. یا چون چهارشنبه تا دیر وقت مشغول کار بودید، کل پنجشنبه و جمعه را میخوابید و کاری انجام نمیدهید. یا مثلا چون امروز نیم ساعت ورزش کردهاید، صبحانه یک کاسه کله پاچه چرب و چیلی میخورید. یا برعکس، مثل فیلم هیولا وقتی کارهای بدی انجام میدهید، سعی میکنید با کمک به نیازمندان و انجام کارهای خیر احساس عذاب وجدان خود را پاک کنید.
جایزه دادن به خودتان اگر به درستی اتفاق بیفتد یکی از کارهایی است که میتواندشما را به انجام کارهای بهتر تشویق کند. ولی اگر درست اتفاق نیفتد، سبب می شود زحمتی که کشیدید هدر رود و حتی شرایطتان در مجموع بدتر از قبل شود. چون نه تنها مجموع عملکردتان مثل قبل است، بلکه دیگر به خاطر انجام یک سری کارهای خوب عذاب وجدان هم ندارید و با خیال راحت تری کارهای بد را پیش میبرید.
51. سوگیری مرجعیت
خطای دیگر سوگیری مرجعیت است که اتفاقا در جامعه ما بسیار هم زیاد است. به این ترتیب که ما فکر میکنیم افراد سرشناس در زمینه های مختلف، در همه زمینه ها نظرات معتبری دارند. مثلا حتی بازیگرها و فوتبالیست ها هم در هر زمینه تخصصی و غیرتخصصی ای نظر میدهند و ما هم برای حرفشان ارزش قائل میشویم. حالت خفیف تر این موضوع وقتی است که زمینه کلی فعالیت ان مرجع به حوزه مورد نظر ما مربوط است ولی تخصصش متفاوت است. مثلا فکر میکنیم داروسازها میتوانند علت درد کمر را تشخیص بدهند یا توقع داریم افرادی که رشته ریاضی یا مهندسی خواندند بتوانند محاسبات ذهنی سریع انجام دهند.
52. خطای بنیادی برچسب زدن
خطای بنیادی برچسب زدن خطای بعدی است. به این معنی که ما افراد را در ذهنمان دسته بندی میکنیم و آدم های جدید را براساس دسته ای که در آن قرار دارند میشناسیم. مثلا فکر میکنیم حتما فارغ التحصیل های فلان دانشگاه خیلی میفهمند. یا افرادی که سن کمی دارند نمیتوانند مدیرهای خوبی باشند.
53. توهم سازمان خارجی
خطای بعدی توهم سازمان خارجی است. بعضی افراد با بدبینی زیاد فکر میکنند که هر اتفاقی توسط یک عده ای برنامه ریزی شده و افرادی هستند که از قصد این شرایط را ایجاد کردند یا گرداننده کلیه مسائلند. نمونه اش این است که در مورد مسائل اقتصادی کشور ما بسیاری فکر میکنند همه چیز به خاطر تحریم های ظالمانه است البته که تحریم هم مهم است ولی اثر سوء مدیریت مسئولین اقتصادی بسیار بیشتر است.
54. فرضیه جهان عادل
خطای دیگر «فرضیک جهان عادل» است. در این فرضیه ما فکر میکنیم که هر چیزی سر هر کسی میاید «حقش است» و به خاطر اعمالی است که انجام داده.
ما گاهی از این ترفند استفاده میکنیم تا به صورت ناخودآگاه خودمان را فریب دهیم و مسئولیت کمک کردن به افراد آسیب دیده را از دوش خود برداریم. در حالی که به خاطر انسانیت به هر حال ما موظف به کمک به دیگران هستیم.
55. سوگیری خودمحور
خطای بعدی، سوگیری خودمحور است. در این سوگیری فرد چیزها را با محوریت خودش در نظر میگیرد و نقش خودش را در پیشبرد مسائل بیش از چیزی که هست تصور میکند. این مخصوصا در خانواده ها یا انواع شراکت و همکاری ممکن است ایجاد مشکل کند. مثلا در یک خانواده هر کدام از خانوم و آقا ممکن است احساس کنند نقش بیشتری در پیشبرد اهداف مالی خانواده داشتند و مثلا دیگران قدرشان را نمیدانند.
56. گذشته نگری نادرست
خطای بعدی گذشته نگری نادرست است. بسیاری از مسئولین و حتی کارشناسان اقتصادی مرتکب این میشوند. هر اتفاقی که میافتد، آنان می گویند «از قبل معلوم بود» یا «من میدانستم». در حالی که حرف هایی که در واقع گفته بودند متضاد این را نشان میدهد.
راهکارش این است که افراد را ملزم کنید تا پیش بینی های شان را ثبت کنند تا بعدا قابل مراجعه باشد و حداقل خودشان بدانند که نظرشان طی زمان تغییر کرده و اتفاقی که افتاده از اول بدین شکل نبوده است.