۱) بعد مالی زندگی چیست؟

زندگی هر فرد از سه بعد اصلی و اساسی تشکیل شده است؛ جسمانی، عاطفی یا معنوی و مالی. پرداختن به دو بعد جسمانی و عاطفی نه تخصص من است و نه در حوصله این کتاب می‌گنجد اما کم لطفی است که به این نکته اشاره نکنم که ایجاد خلل در هر یک از این ابعاد، بر ابعاد دیگر نیز تاثیر می‌گذارد و در نهایت کل زندگی را دچار بحران می‌کند.

بعد مالی، یکی از ابعادی است که در ایران به آن بسیار کم پرداخته شده است. ما در فیلم‌ها و سریال‌های ساخت وطن همواره دیدیم که پول فقط از راه نادرست و یا به اصطلاح حرام بدست آمده و زندگی افراد پولدار هم پر از مشکل است. گاهی چالش‌ها و مشکلات افراد ثروتمند به حدی بزرگ و عجیب و غریب است که مخاطب پیش خود می‌گوید: همون بی پول باشم بهتره!

بگذارید این موضوع را با طرح یک پرسش، جور دیگری مطرح کنم: شما می‌توانید چند فیلم و یا سریال را نام ببرید که علاوه بر اینکه شما را خندانده باشد و یا اشک شما را درآورده، به شما نکاتی را درخصوص داشتن یک زندگی مالی بهتر آموخته باشد؟ یا حتی در سریال‌هایی که افراد پولدار هستند، حتی یکبار به این نکته اشاره شده که شخصیت اصلی فیلم چگونه این ثروت را بدست آورده که می‌تواند هر روز در قصر خود با کراوات رفت و آمد کند و صبح‌ها آب پرتقال بخورد و شب‌ها قبل خواب، ماسک صورت بگذارد؟!

در خیل عظیم برنامه‌های سرگرمی صدا وسیما و نمایش خانگی و مهمان‌هایی که اغلب از گروه هنرمندان و ورزشکاران هستند، تا حالا چند اقتصاددان را دعوات کرده‌اند تا در قالب یک برنامه مورد پسند عموم و پر بیننده تلویزیونی، چند نکته ساده درباره علم اقتصاد بگوید؟ مخاطبان چقدر نیاز دارند تعداد محدودی از چهره‌های سینمایی را ببینند که درباره پشت صحنه فیلم‌هایشان، سکانس، میزانسن و هنر بازیگری بگویند؟ تمام این موضوعات هم طرفداران خود را دارد، اما تا حالا این سوال را از خود پرسیدید که مردم بیشتر به پاسخ این سوال احتیاج دارند تا بدانند فلان سوپراستار در فلان سکانس فیلم چگونه توانسته این چنین طبیعی گریه کند و یا پاسخ این سوال که چگونه در این تورم افسارگسیخته، سرمایه خود را مدیریت کنند تا روز به روز فقیرتر نشوند؟

ضعف‌ سیستم آموزشی کشور هم که دیگر بر کسی پوشیده نیست. مدارسی که حتی از آموختن مهارت‌های ساده زندگی به دانش آموزان عاجز هستند، چه رسد به آموزش نکاتی ساده ولی در عین حال بسیار مهم مانند پس انداز کردن.

بنابراین می‌توان گفت ما در ایران، بدون اینکه به مباحث اولیه دانش اقتصادی مجهز باشیم، ناگهان در جامعه‌ای با تورم دو رقمی و بازارهای مالی بی سر و سامان رها می‌شویم و پس از مدتی به خودمان می‌آییم و می‌بینیم که چه بلای سر خودمان و زندگیمان آمده و حتی قادر نیستیم نیازهای اولیه خود را برطرف کنیم؟

انسان‌ها اگر از نظر مالی فقیر باشند، حتی اگر جسم سالم و یا بهترین روابط خانوادگی را هم داشته باشند نمی‌توانند از آن لذت ببرند. البته چنین حرفی شما را دچار اشتباه نکند. منظور این نیست که فقط افراد کم درآمد، ورشکسته و یا فقیر احتیاج دارند تا سواد مالی را یاد بگیرند. بسیاری از افراد هستند که حتی با سرمایه‌های کلان، اصول اولیه سواد مالی را بلد نیستند. بنابراین فقیر یا پولدار، بیکار و یا فردی صاحب چند بیزینس، کارمند و یا مالک یک کارخانه بزرگ، ساکن ایران و یا آمریکا، بی سواد و یا دارای مدرک دکترا از بهترین دانشگاه‌ها، با حساب بانکی پر از پول و یا خالی؛ به شما هشدار جدی میدهم که اگر سواد مالی ندارید، باید نگران زندگی خود باشید.

این مباحث به شما کمک می کند بر ترس‌ها و اضطراب‌های خود در زندگی مالی غلبه کنید. دانشنامه سواد مالی شما را به ابزارهای فکری مجهز می‎کند و تلاش دارد تا با آموزش اصول اقتصادی به شما، بتوانید بعد مالی زندگی خود را تأمین کنید که به اغنای دو بعد دیگر و در نهایت تمام زندگی شما نیز کمک خواهد کرد.

از سوی دیگر به با دنبال کردن این مباحث، فارغ از بحث‌های مالی، از علم اقتصاد لذت ببرید. ما اگر درک کنیم که اقتصاد چگونه کار می‌کند، علاوه بر اینکه می‌توانیم زندگی بهتری برای خود بسازیم، از پیمودن این مسیر هم لذت می‌بریم.

این واقعیت فقط محدود به علم اقتصاد نیست. برای مثال شما اگر به قوانین فوتبال مسلط باشید، بسیار بیشتر از فردی که چیزی از قوانین نمی‌داند، می‌توانید از مسابقات لذت ببرید. شاید هیچ وقت نتوانید عضوی از یک تیم باشگاهی و یا تیم ملی شوید، اما کمترین فایده‌اش برای شما آن است که می توانید از تماشای فوتبال لذت بیشتری ببرید و دیگر کسی نمی‌تواند جای برنده و بازنده و یا جای تیمی که خوب بازی می‌کند با تیمی که بد بازی می‌کند را برای شما عوض کند.

اقتصاد نیز اینگونه است. شما باید حداقل در حد نیازتان از اقتصاد بدانید تا از آن لذت ببرید. همچنین با دانستن نکات اقتصادی، دیگر این علم شیرین نمی‌تواند شما را غافلگیر کند و زندگی شما را از این رو به آن رو کند!

۲) هدف زندگی چیست؟

بسیاری از انسان‌ها از خود می‌پرسند که هدف زندگی چیست؟ آیا هدف ما این است که پولدار باشیم؟

اگر از من این سوال را بپرسید به شما خواهم گفت: خیر، اصلاً پول دار شدن نمی‌تواند هدف باشد، زیرا زندگی فقط درباره پول نیست. بلکه هدف زندگی این است که به مرحله‌ای برسیم تا پول دیگر برای ما مسئله نباشد و بتوانید آزادانه انتخاب و زندگی کنید.

اما این بدان معنا نیست که پول نباید دغدغه شما باشد. اتفاقاً بالعکس، شما باید آنقدر پول داشته باشید تا دیگر پول موضوع اصلی زندگی شما به حساب نیاید. شما باید آنقدر پول داشته باشید تا اهمیت آن برای شما کاهش یابد و به جای آن اهمیت مسائل دیگر مانند خانواده، رابطه با دوستان و .... در زندگیتان افزایش یابد. شما باید به مرحله‌ای برسید که دیگر پول، شما و آزادی‌های شما را محدود نکند، زیرا زمانیکه آزادی‌های شما محدود شود، موجودیت انسانی شما هم محدود خواهد شد.

بنابراین برای رسیدن به این هدف و همچنین این مرحله که پول مانعی بر سر آرزوها و اهداف شما نباشد، باید از لحاظ مالی آگاه و هشیار باشید. به همین دلیل است که به شما توصیه می‌کنم روی خودتان تمرکز کنید، زیرا هیچ چیزی به اندازه خودتان مهم نیست. به همین دلیل است که باید برای آموزش، اغناء و رشد خود وقت بگذارید؛ روی پیشرفت خود تمرکز کنید، تمرکز کنید تا درست‌ترین کار را در حوزه مالی زندگی انجام دهید.

۳) پول درآوردن شما را بیشتر خوشحال می‌کند و یا پول از دست دادن شما را بیشتر نارحت؟

بگذارید پاسخ این سوال را با یک مثال برای شما توضیح بدهم. بر اساس تحقیقات اقتصاددانان رفتاری، زمانیکه شما یک سیب به میمون میدهید، سطح رضایت او افزایش می‌یابد. به میمون بغلی هم دو تا سیب میدهیم و او هم مقداری خوشحال میشود. اما زمانیکه یک عدد از سیب‌ها را از میمونی که دو تا سیب دارد، می‌گیریم، رضایت او حتی نسبت به زمانی که اصلاً سیبی نداشته نیز کمتر میشود. درباره سرمایه و ثروت نیز همین است. شما به هر میزانی ثروت داشته باشید، حس منفی پول از دست دادن خیلی بزرگتر و بیشتر از حس مثبت پول به دست آوردن است. وارن بافت، سومین فرد ثروتمند جهان، دو اصل دارد؛ اصل اول: هیچ وقت پول از دست ندهید. اصل دوم: به اصل اول توجه ویژه کنید.

بنابراین بسیار مهم است که در پروژه‌ای سرمایه گذاری کنید که از ریسک آن آگاه باشید زیرا پول از دست دادن بسیار عذاب و رنج دارد.

۴) تصمیم‌گیری در زندگی مالی چگونه است؟

انسان‌ها در بعد مالی زندگی خود، مانند سایر ابعاد، عاطفی و احساسی تصمیم می‌گیرند. انسان‌های ناآگاه در بازارهای مالی شکست می‌خورند زیرا کار درست را در زمان نادرست انجام می‌دهند. زمانی که باید به یک بازار وارد شوند از آن خارج می‌شوند و بالعکس. به این فرایند می‌گویند سلسله طمع و ترس؛ یعنی وقتی بازارها به اوج خود میرسد، انسان‌ها طمع می کنند و به آن بازار وارد می‌شوند، اما وقتی سوددهی آن بازار کاهش می‌یابد، آنها می‌ترسند و از آن خارج می‌شوند و به این ترتیب، این سلسله طمع و ترس ادامه پیدا می‌کند.

همچنین فعالان بازارهای متفاوت همواره می‌گویند که همیشه زمان مناسبی برای ورود به بازار آنها است. آنها در پاسخ به این سوال که چه زمانی باید از بازار آنها خارج شوید نیز می‌گویند: هیچ زمانی برای خروج مناسب نیست. فعالان بازارهای مختلف تلاش می‌کنند تا اجازه ندهند حتی یک ریال از بازارشان خارج شود. بنابراین اگر شما سواد مالی و قاعده نداشته باشید، آنها با عواطف شما بازی می‌کنند. در ابتدا به آتش طمع شما دامن میزنند و سپس به آتش ترس شما و زمانیکه شما وارد بازی آنها شوید این تسلسل طمع و ترس که با تورم نیز درحال تشدید شدن است، شما را بیش از پیش به عقب می‌اندازد.

شما باید همیشه فرض کنید که در بازارهای مالی هیچ کس خیر خواه شما نیست. بر اساس تحقیقات اقتصادی، بنگاه‌های املاک از لغات و عباراتی استفاده می‌کنند تا به شما احساس آشنایی و امنیت تلقین کنند، زیرا بصورت ناخودآگاه این لغات و عبارات برای شما دلپذیر است، بنابراین شما با آنها احساس آشنایی می‌کنید و فکر می‌کنید آنها خیرخواه شما هستند و راحت تر حرف آنها را قبول می‌کنید و دقیقا از جایی انسان‌ها ضربه میخورند که اعتماد می‌کنند، زیرا در موقعیت‌هایی که شما به افراد اعتماد می‌کنید دیگر محاسبات عقلانی خود را کنار می‌گذارید و احساسی تصمیم می‌گیرید. در این حالت شما دیگر نه به محاسبات دیگران اعتماد می‌کنید و نه به محاسبات خودتان. بنابراین اگر آن دیگران خیرخواه شما نباشند که همواره باید فرض بگیریم  که در بازارهای مالی هیچ کس خیرخواه شما نیست، سرمایه خود را از دست می‌دهید.

همچنین در اقتصاد، نسبت اطلاعات شما با افراد فعال در بازارهای مختلف نامتقارن است. یعنی اطلاعات شما از صنعت خودرو به اندازه فردی که سال‌ها بنگاه ماشین داشته، نیست و آن فرد با اطلاعات و تجربه خود می‌تواند به راحتی با شما بازی کند.

درست در همین جا است که بسیاری از خود می‌پرسند: چرا من بلد نیستم که با درآمد اندک خود و یا با سرمایه هنگفت خود چه کنم؟ چرا افرادی نبودند تا به من آموزش دهند چگونه سرمایه خود را کنترل کنم و آن را در چه بازاری سرمایه گذاری کنم؟ و در یک کلام؛ چرا من سواد مالی و اقتصادی ندارم؟

۵) اظهارات دولتمردان در مسائل اقتصادی مهم است؟

پاسخ به این سوال یک «نه» بزرگ است. درموضوعات اقتصادی هرگز به سخنان و اظهارات دولتمردان توجهی نکنید. بلکه به جای آن، به عملکرد و اگر بخواهم بهتر بگویم به نتیجه عمکرد آنها دقت کنید. عملکرد دولتمردان در مباحث اقتصادی می‌شود بودجه، سیاست گذاری اقتصادی نادرست و بطور کلی وضعیت اقتصادی این روزهای کشور.

همچنین باید بدانید سیاست‌های اقتصادی یک ظاهر دارند و یک باطن و معمولا ظاهر سیاست‌های خوب، بد است و ظاهر سیاست‌های بد، خوب است. برای مثال درباره ارز ترجیحی کسی نمی‌پرسد اثر آن بر اقتصاد و زندگی مردم چه بود؟ ارز ۴۲۰۰ تومانی به دست چه کسی رسید؟ کسی نمی‌پرسد که چرا دیگر در کشورهای توسعه یافته جهان چنین سیاستی سال‌ها اجرا نمی‌شود؟ این دقیقاً همان جایی است که مردم ظاهر و باطن یک سیاست را به درستی متوجه نشدند. ارز ۴۲۰۰ تومانی، سیاستی بود که ظاهرش به نفع مردم بود اما بدلیل آنکه باعث ایجاد تورم و ثروتمند شدن یک شبه تعدادی شد، باطنش کاملا به ضرر آحاد جامعه بود.

۶) چرا در ایران انسان‌ها از مسائل اقتصادی و مالی می‌ترسند؟

پاسخ به این سوال کوتاه است: تورم و همانطور که پیش‌تر گفتیم عدم آموزش.

ایران جزء ده کشوری است که تورم دو رقمی دارد. ایران تنها کشوری در دنیا است که برای چهار دهه تورم دو رقمی داشته است، حتی ونزوئلا هم برای چهار دهه تورم دو رقمی نداشته است. با این تورم، ارزش پول ما بصورت روزانه کاهش می‌یابد. در اقتصاد به این حالت می‌گویند: پول شما مدام در حال داغ شدن است. یعنی همه می‌خواهند پول دست خودشان نماند و پول را بدهند به فرد دیگری زیرا اگر پول دست خودشان باشد، می‌سوزد و از بین میرود. به همین دلیل است که مدام می‌پرسند پولم را در کدام بازار سرمایه‌گذاری کنم؟

اما علاوه بر تورم نباید عدم آموزش را نادیده بگیریم. مسائل اقتصادی برای بسیاری یک موضوع عجیب و غریب است و افراد صرفا می‌خواهند یک شبه ثروتمند شوند.

اما حواستان باشد هیچ فرمول جادویی برای پولدار شدن وجود ندارد. تنها قاعده‌ای که وجود دارد این است که آموزش ببنید و خود را در زندگی مالی و اقتصادی توانمند کنید. اگر این اتفاق بیفتد حتی در صورت بروز اتفاقات بد، شما این قدرت را دارید تا زندگی خود را کنترل کنید.

بطورکلی، این مباحث تلاش دارد تا به شما آموزش دهد تا برای زندگی مالی خود قاعده گذاری کنید و نگذارید تا ترس و طمع زندگی روانی و مالی شما را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین با خواندن این مباحث، شما وارد یک بازی خواهید شد که مهمترین هدف آن، این است که به شما آموزش دهد تا چگونه از تورم جلو بیفتید، زیرا اگر از تورم عقب بیفتید، بصورت مداوم حس شکست و عدم موفقیت را تجربه می‌کنید و بصورت تدریجی آب شدن زندگیتان را به چشمان خود می‌بینید و در نهایت در دوران پیری و سالمندی به خود نگاه‌ می‌کنید و می‌گویید: من هیچ چیز ندارم.